بارانباران، تا این لحظه: 14 سال و 3 ماه و 3 روز سن داره

باران و بردیا

یکساله که ...

... من عمه این غنچه زیبا شدم و تو ... دختر عمه شدی نازنینم گل دختر ِ مه پیکر ِ شیرین سخن ِ خوشروی مادرررررررررررررررررر! ...
25 آذر 1392

سرگرمی های خانگی ما

وقتی یه دخمل شیرین داشته باشی که رگه هایی از کد بانو گری هم داشته باشه و همدم مامانش هم باشه و دلش بخواد کمک مامان بکنه و ... واااااااای که دلم برات ضعف میره عروسکم و نتیجه ... بعد میگی : مامان دو تا نی بده - میخوای چیکار؟   - میخوام ببافم... قربونت برم عزیز دلمممممممممممم ...
12 آذر 1392

سفر پاییزی

بازهم شمال باز هم دریا باز هم شن بازی... یک استراحت کوتاه و مفید با دردونه نازدونه مون...که کاممون از خنده هاش شیرین میشه... ...
30 آبان 1392

مث اسمت که بارونه...

... همه می دونن این حسو که من بارونو دوس دارم مث اسمت که بارونه مث چشمات که معصومه تو باشی حس خوبی هست تو هستی قلبم آرومه دارم اسمت رو می خونم داره تر میشه آوازم تو امیدی تو امیدی تو بارونی گل نازمممممممممممممممم دیشب که این آهنگو تو ماشین گوش میدادیم چشات پر احساس شد و اومدی تو بغلم... عزیزکم که می دونی این آهنگ مخصوص توئه ... مث یه پیشی ملوس خودتو به من چسبوندی و وقتی با ترانه همخونی میکردم با عشق تو چشات نگاه می کردم و تو با عشق به من نگاه میکردی و منو پر کردی از حس ناب مادرانگی ... دوستت دارم دردونه ام ...
4 آبان 1392
1